دلتنگی در لحظه شاید خالص ترین و ماندگار ترین حس باشد.وقتی نشسته ای و عقربه ها خونسرد مثل ماهی های بی انعکاس دارند کار خودشان می کنند توتمام خونسردی لحظه و عدد های خونسرد را فراموش می کنی.آنچنان که انگار اصلا از ابتدا نمی دانستی و به تمام دنیا و زمین و زمان بیش از پیش شک می کنی.به تمام حواس.بگذریم.اگر این دلتنگی در لحظه در ان حیاط پشتی و دیوار های بلند و خلوتی اش باشد  در یاد منسجم تر است و سال ها بعد و چه بسا زودتر از سال ها بعد یادهایمان می هجرد(به قول نامجو)دیواری بلند با سیم های خاردار بود که برایمان دیواری و ابهتش  هیچ معنا نداشت. انگار فرهنگسرا با وجود ان دیوار دیدنی تر بود و بیدمجنونی که انگار دیگر مجنون نبود.با پیر شدن مردمک های چشمانمان سالها بعد به راستی چه یادگاری از انجا برای خود کنار گذاشته ایم؟عکس ها را نگاه میکنیم و این انگار خاصیت عکس هاست که هر چه قدیمی ترو دورتر باشند واضح تر و شفاف ترند. اینه انگار در دارد اما عکس شاید اینه ای باشد بی در .چون در لحظه ی گرفتن عکس حضورمان ایستاده  در عکس وجود داریم اما ددوباره که نگاهش میکنیم می رویم و می افتیم در سطح ژرفایش مثل ماهی که از انعکاس سنگ بر روی اب دل نمی کند . ما هم در عکس میمانیم.اینه نیست که در داشته باشد و بازش کنیم و نجات یابیم .


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فانوس خیال کیوکوشین ازنا (باشگاه فرهنگی، ورزشی کیوکوشین کاران ازنا) جهان زیبای من چاپ سررسید 99 تفریح سالم فروشگاه شیر سانترال پاناسونیک و تلفن های بی سیم پاناسونیک - آریا تل عصردانايي همه چیز درباره اعصاب و روان رشته جوشکاری