آه انزوا.انزوا.صدای خنده ها اشک شده و حوضت که نمیدانم چقدر ماهی دارد را پر کرده.اشک را شاید بتوان قورت داد و حداقل هضم نکرد اما خنده ای که جانشین گریستن شده را چه؟من نمیدانم حوضت چقدر ماهی دارد .انزوای خسته ام.لااقل به ظاهر خسته.یادم رفت چه میخواستم بنویسم . شاید مثل کسی که وسط نوشیدن چای سردس یادش میرود قند را قورت بددهد و گسی چای همه جا را پر میکند.اکنون من یادم رفته که چه میخواستم بنویسم و فراموشی جوهر کیبوردمان شده.

انزوای عزیزم دفعه ی بعدی با حواس جمع تری برایت نامه خواهم نوشت.مرا ببخش.




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جهانگردان Mary پزشکی کریستیانو رونالدو حسام دانشگری XiliGame | زیلی گیم | گیم سرور | Gameserver طراحی و اجرای سقف شیروانی با انواع پوشش,مشاوره و سفارش09057144080 Music Tag